دیکشنری
داستان آبیدیک
innovation system
فارسی
1
::
نظام نوآوری
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INNOMINATE CONTRACTS
INNOVATE
INNOVATION
INNOVATION ACCOUNTING
INNOVATION ADOPTION
INNOVATION CITY
INNOVATION COMMITTEE
INNOVATION EFFECT
INNOVATION FUNNEL
INNOVATION JOURNEY
INNOVATION MATRIX
INNOVATION MATURITY CAPABILITY FRAMEWORK
INNOVATION NETWORK
INNOVATION POLICY
INNOVATION STAGE
INNOVATION SYSTEM
INNOVATIVE
INNOVATIVE BRUSH TECHNIQUE WITH ROTATING PLASTIC BRUSH
INNOVATIVE IMITATION
INNOVATIVE MEDICINES INITIATIVE
INNOVATIVE PRODUCTS
INNOVATIVE SCIENCE SOLUTIONS
INNOVATIVE TIER1
INNOVATIVE WORK BEHAVIOR
INNOVATIVENESS
INNOVATOR
INNOVATORS
INNOVATORY
INNOXIOUS
INNOXIOUSNESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید